رسم مسلمانی ریشه فتنه ها از دیدگاه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم علی علیه السلام، الگوی مبارزه با رانت خواری یار ظالم نباشیم زهرا سلام الله علیها؛ جان فدای مقام ولایت حجاب اسلامی؛ نشانۀ عظمت زنان

دروس و دیدارها

درس خارج فقه

4 سال قبل
0 1013 2416 0

Video: درس خارج فقه

<p align="left" dir="RTL">درس خارج فقه:مباحث خیارات مورخه 1398.02.11</p> <div class="course-content"> <div> <p><span class="Titr">بحث اخلاقی</span>:</p> <p>در روایت است که حضرت زهرا سلام الله علیها به فضه فرمود: آن حدیثی که نوشتم و به تو دادم کجاست. فضه عرض کرد: آن را گم کرده ام. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: آن حدیث برای من معادل حسن و حسین من است. آن را پیدا کن و برای من بیاور.</p> <p>فضه جستجو کرد و آن را پیدا کرد که لا به لای پارچه ای پیچیده شده بود. در آن حدیث آمده بود:</p> <p><span class="Ravayat">قَالَ مُحَمَّدٌ النَّبِيُّ ص لَيْسَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَمْ يَأْمَنْ&zwnj; جَارُهُ&zwnj; بَوَائِقَهُ&zwnj; </span>(کسی که همسایه اش از دست او در امان نباشد از مؤمنین نیست) <span class="Ravayat">وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَهُ وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ يَسْكُتُ </span>(یا حرف حسابی بزند و یا سکوت کند) <span class="Ravayat">إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْخَيِّرَ الْحَلِيمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ </span>(بی بند و بار) <span class="Ravayat">الْبَذَّاءَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ </span>(خیلی سؤال و اصرار می کند) <span class="Ravayat">إِنَّ الْحَيَاءَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانَ فِي الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْفُحْشَ </span>(بی حیایی) <span class="Ravayat">مِنَ الْبَذَاءِ </span>(از زشتی است) <span class="Ravayat">وَ الْبَذَاءُ فِي النَّار.</span><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn1" name="_ftnref1" title="مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 12، ص 81، حدیث 4.">[1]</a></p> <p>این حدیث، یک حدیث جامع است.</p> <p>&nbsp;</p> <p><span class="Titr">موضوع</span>: مسأله ی خلود در جهنم</p> <p>بحث ما در امر به معروف و نهی از منکر به مسأله ی خلود اهل جهنم در آتش رسید. در جلسه ی گذشته بحثی در این مورد مطرح کردیم و امروز آن بحث را به شکل جامع و فشرده بیان می کنیم.</p> <p>بحث در این است که آیا کفار و کسانی که از همه بدتر هستند آیا تا ابد در دوزخ می مانند یا اینکه خلود به معنای ابدیت نیست.</p> <p>اکثریت قاطع قائل هستند خلود به معنای ابدیت است و اقلیتی هم خلود را به معنای ابدیت نمی دانند و می گویند که مجازات آنها روزی تمام می شود.</p> <p><span class="Titr">دلیل قائلین </span>کسانی که خلود را به معنای ابدیت می دانند:</p> <p><span class="Titr">دلیل اول</span>: آیات قرآن</p> <p>این آیات بسیار است و ممکن است کسی واژه ی خلود را به زمان طولانی تفسیر کند ولی در چند آیه کلمه ی &laquo;ابدا&raquo; آمده است:</p> <p><span class="Titr">آیه ی اول: </span>﴿<span class="Ravayat">إنَّ اللَّهَ لَعَنَ&zwnj; الْكافِرِينَ&zwnj; وَ أَعَدَّ لَهُمْ&zwnj; سَعِيراً</span>﴾<a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn2" name="_ftnref2" title="احزاب/سوره33، آیه64">[2]</a> * ﴿<span class="Ravayat">خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً</span>﴾<a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn3" name="_ftnref3" title="احزاب/سوره33، آیه65">[3]</a></p> <p>این دو آیه در مورد کفار است.</p> <p>بعضی اشکال می کنند که اگر &laquo;خالدین&raquo; برای ابدیت باشد دیگر چه ضرورتی داشت کلمه ی &laquo;ابدا&raquo; را در آن ذکر کنند.</p> <p>پاسخ این است که قید &laquo;ابدا&raquo; در اینجا برای تأکید است.</p> <p>&nbsp;</p> <p><span class="Titr">آیه ی دوم</span>: ﴿<span class="Ravayat">وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ&zwnj; خالِدينَ&zwnj; فيها أَبَداً</span>﴾<a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn4" name="_ftnref4" title="جن/سوره72، آیه23">[4]</a></p> <p>این دو آیه را نمی شود توجیه کرد. چه قید &laquo;ابدا&raquo; برای تأکید &laquo;خالدین&raquo; باشد یا آن را مقید به ابدیت کرده باشد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><span class="Titr">ان قلت</span>: در آیه ی 107 سوره ی هود استثنائی وجود دارد و آن اینکه می گوید: ﴿<span class="Ravayat">فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ</span>﴾<a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn5" name="_ftnref5" title="هود/سوره11، آیه106">[5]</a> &zwnj; ﴿<span class="Ravayat">خالِدِينَ&zwnj; فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ</span>﴾<a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn6" name="_ftnref6" title="هود/سوره11، آیه107">[6]</a> &zwnj;</p> <p>استثناء &laquo;الا ما شاء ربک&raquo; دلیل بر این است که این خلود قطعی نیست و اگر مشیت الهی بر این قرار گیرد که خلود پایان پذیرد، پایان می یابد.</p> <p><span class="Titr">قلت</span>: باید آیه ی بعد از آن را هم مطالعه کرد که درباره ی اهل بهشت است: ﴿<span class="Ravayat">وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ</span>﴾<a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn7" name="_ftnref7" title="هود/سوره11، آیه108">[7]</a> &zwnj;</p> <p>در اینجا نیز همان استثناء وجود دارد و جالب اینکه بعد از آن آمده است: &laquo;عطاء غیر مجذوذ&raquo; که به معنای ابدیت است.</p> <p>واقعیت این است که این استثناء ها می خواهد قدرت خداوند را بیان کند و آن اینکه اگر ابدیت برای اهل دوزخ و بهشت مقرر شده است این به مشیت الهی است نه اینکه خداوند در انجام این کار مجبور باشد و این دو خارج از قدرت الهی اتفاق بیفتد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><span class="Titr">دلیل دوم</span>: روایات متضافره</p> <p>مرحوم علامه ی مجلسی در بحار الانوار در جلد هشتم از صفحه ی 347 به بعد این روایات را ذکر کرده که صریح در این است که خلود به معنای دوام تا ابد می باشد.<a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftn8" name="_ftnref8" title="بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 8، ص 347، ط بیروت.">[8]</a></p> <p>&nbsp;</p> <p><span class="Titr">دلیل سوم</span>: ادعای اجماع</p> <p>جمعی این مسأله که خلود به معنای ابدیت می باشد را اجماعی می دانند و به ادعای بعضی که خلود را به معنای دوام زیاد می باشد اعتنا نکرده اند.</p> <p>البته این اجماع مدرکی است</p> <p>&nbsp;</p> <p><span class="Titr">دلیل قول کسانی </span>که می گویند: خلود به معنای دوام است</p> <p><span class="Titr">دلیل اول</span>: حکم عقل</p> <p>عقل می گوید جرم و جریمه باید با هم تناسب داشته باشد. اگر کسی یک سال یا ده سال کافر باشد جریمه ی آن نمی تواند تا بی نهایت باشد. بنا بر این عقل ایجاب می کند که قائل به خلود به معنای ابدیت نباشیم.</p> <p><span class="Titr">دلیل دوم</span>: اقتضای عدالت و رحمانیت و رحیمیت خداوند</p> <p>آیا عدالت و رحمانیت خداوند اجازه می دهد که فرد به سبب گناهی محدود، فرد را تا ابد مجازات کند؟</p> <p><span class="Titr">پاسخ از هر دو دلیل</span>:</p> <p>یک پاسخ این است که همان گونه که در روایتی ذکر شده است و سابقا به آن اشاره کردیم، این گروه تصمیم داشتند که اگر تا ابد زنده باشند خداوند را معصیت کنند و خلود آنها به سبب نیّت آنهاست.</p> <p><span class="Titr">نقول</span>: این روایات اشکالات متعددی دارد:</p> <p>یکی اینکه این روایت سند درستی ندارد و در آن بعضی مجاهیل وجود دارند.</p> <p>ثانیا: این روایت معارض است با روایات متضافره ای که می گویند: نیّت معصیت، گناه نیست.</p> <p><span class="Titr">اما پاسخ اصلی </span>از این قول این است که معاصی در نفس انسان نفوذ می کند ولی گاه سطحی است که موقتا برطرف می شود و گاه عمقی است و روح و نفس انسان را به شکل خودش در می آورد.</p> <p>اگر ما قائل باشیم که مجازات های الهی اثر تکوینی معاصی است و معتقد باشیم که گاه این معاصی تکوینا در نفس نفوذ می کند و نفس انسان را یک نفس دوزخی می کنند در نتیجه باید بگوییم که فرد تا ابد در دوزخ می ماند.</p> <p>همان گونه که مثلا به افراد می گویند که از مواد مخدر استفاده نکنید و الا نابینا می شوید. اگر کسی از این عواقب با خبر باشد و عالما و عامدا به سراغ مواد مخدر رود و نابینا شود، این منافاتی با عدل و رحمانیت الهی ندارد. این در عالم تکوین از باب سبب و مسبّب است.</p> <p>&nbsp;</p> </div> <hr /> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref1" name="_ftn1">[1]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/11015/12/81/الجريدة" target="_blank">مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج12، ص81، حدیث 4.</a></div> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref2" name="_ftn2">[2]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/17001/1/427/64" target="_blank">احزاب/سوره33، آیه64.</a></div> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref3" name="_ftn3">[3]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/17001/1/427/65" target="_blank">احزاب/سوره33، آیه65.</a></div> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref4" name="_ftn4">[4]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/17001/1/573/23" target="_blank">جن/سوره72، آیه23.</a></div> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref5" name="_ftn5">[5]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/17001/1/233/106" target="_blank">هود/سوره11، آیه106.</a></div> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref6" name="_ftn6">[6]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/17001/1/233/107" target="_blank">هود/سوره11، آیه107.</a></div> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref7" name="_ftn7">[7]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/17001/1/233/108" target="_blank">هود/سوره11، آیه108.</a></div> <div><a href="http://eshia.ir/feqh/archive/text/makarem/feqh/98/981129/#_ftnref8" name="_ftn8">[8]</a> <a href="http://lib.eshia.ir/11008/8/345/1" target="_blank">بحار الانوار، علامه مجلسی، ج8، ص347، ط بیروت.</a></div> </div>

درس خارج فقه:مباحث خیارات مورخه 1398.02.11

بحث اخلاقی:

در روایت است که حضرت زهرا سلام الله علیها به فضه فرمود: آن حدیثی که نوشتم و به تو دادم کجاست. فضه عرض کرد: آن را گم کرده ام. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: آن حدیث برای من معادل حسن و حسین من است. آن را پیدا کن و برای من بیاور.

فضه جستجو کرد و آن را پیدا کرد که لا به لای پارچه ای پیچیده شده بود. در آن حدیث آمده بود:

قَالَ مُحَمَّدٌ النَّبِيُّ ص لَيْسَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَمْ يَأْمَنْ‌ جَارُهُ‌ بَوَائِقَهُ‌ (کسی که همسایه اش از دست او در امان نباشد از مؤمنین نیست) وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَهُ وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ يَسْكُتُ (یا حرف حسابی بزند و یا سکوت کند) إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْخَيِّرَ الْحَلِيمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ (بی بند و بار) الْبَذَّاءَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ (خیلی سؤال و اصرار می کند) إِنَّ الْحَيَاءَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانَ فِي الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْفُحْشَ (بی حیایی) مِنَ الْبَذَاءِ (از زشتی است) وَ الْبَذَاءُ فِي النَّار.[1]

این حدیث، یک حدیث جامع است.

 

موضوع: مسأله ی خلود در جهنم

بحث ما در امر به معروف و نهی از منکر به مسأله ی خلود اهل جهنم در آتش رسید. در جلسه ی گذشته بحثی در این مورد مطرح کردیم و امروز آن بحث را به شکل جامع و فشرده بیان می کنیم.

بحث در این است که آیا کفار و کسانی که از همه بدتر هستند آیا تا ابد در دوزخ می مانند یا اینکه خلود به معنای ابدیت نیست.

اکثریت قاطع قائل هستند خلود به معنای ابدیت است و اقلیتی هم خلود را به معنای ابدیت نمی دانند و می گویند که مجازات آنها روزی تمام می شود.

دلیل قائلین کسانی که خلود را به معنای ابدیت می دانند:

دلیل اول: آیات قرآن

این آیات بسیار است و ممکن است کسی واژه ی خلود را به زمان طولانی تفسیر کند ولی در چند آیه کلمه ی «ابدا» آمده است:

آیه ی اول: ﴿إنَّ اللَّهَ لَعَنَ‌ الْكافِرِينَ‌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ‌ سَعِيراً[2] * ﴿خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً[3]

این دو آیه در مورد کفار است.

بعضی اشکال می کنند که اگر «خالدین» برای ابدیت باشد دیگر چه ضرورتی داشت کلمه ی «ابدا» را در آن ذکر کنند.

پاسخ این است که قید «ابدا» در اینجا برای تأکید است.

 

آیه ی دوم: ﴿وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ‌ خالِدينَ‌ فيها أَبَداً[4]

این دو آیه را نمی شود توجیه کرد. چه قید «ابدا» برای تأکید «خالدین» باشد یا آن را مقید به ابدیت کرده باشد.

 

ان قلت: در آیه ی 107 سوره ی هود استثنائی وجود دارد و آن اینکه می گوید: ﴿فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ[5] ‌ ﴿خالِدِينَ‌ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ[6]

استثناء «الا ما شاء ربک» دلیل بر این است که این خلود قطعی نیست و اگر مشیت الهی بر این قرار گیرد که خلود پایان پذیرد، پایان می یابد.

قلت: باید آیه ی بعد از آن را هم مطالعه کرد که درباره ی اهل بهشت است: ﴿وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ[7]

در اینجا نیز همان استثناء وجود دارد و جالب اینکه بعد از آن آمده است: «عطاء غیر مجذوذ» که به معنای ابدیت است.

واقعیت این است که این استثناء ها می خواهد قدرت خداوند را بیان کند و آن اینکه اگر ابدیت برای اهل دوزخ و بهشت مقرر شده است این به مشیت الهی است نه اینکه خداوند در انجام این کار مجبور باشد و این دو خارج از قدرت الهی اتفاق بیفتد.

 

دلیل دوم: روایات متضافره

مرحوم علامه ی مجلسی در بحار الانوار در جلد هشتم از صفحه ی 347 به بعد این روایات را ذکر کرده که صریح در این است که خلود به معنای دوام تا ابد می باشد.[8]

 

دلیل سوم: ادعای اجماع

جمعی این مسأله که خلود به معنای ابدیت می باشد را اجماعی می دانند و به ادعای بعضی که خلود را به معنای دوام زیاد می باشد اعتنا نکرده اند.

البته این اجماع مدرکی است

 

دلیل قول کسانی که می گویند: خلود به معنای دوام است

دلیل اول: حکم عقل

عقل می گوید جرم و جریمه باید با هم تناسب داشته باشد. اگر کسی یک سال یا ده سال کافر باشد جریمه ی آن نمی تواند تا بی نهایت باشد. بنا بر این عقل ایجاب می کند که قائل به خلود به معنای ابدیت نباشیم.

دلیل دوم: اقتضای عدالت و رحمانیت و رحیمیت خداوند

آیا عدالت و رحمانیت خداوند اجازه می دهد که فرد به سبب گناهی محدود، فرد را تا ابد مجازات کند؟

پاسخ از هر دو دلیل:

یک پاسخ این است که همان گونه که در روایتی ذکر شده است و سابقا به آن اشاره کردیم، این گروه تصمیم داشتند که اگر تا ابد زنده باشند خداوند را معصیت کنند و خلود آنها به سبب نیّت آنهاست.

نقول: این روایات اشکالات متعددی دارد:

یکی اینکه این روایت سند درستی ندارد و در آن بعضی مجاهیل وجود دارند.

ثانیا: این روایت معارض است با روایات متضافره ای که می گویند: نیّت معصیت، گناه نیست.

اما پاسخ اصلی از این قول این است که معاصی در نفس انسان نفوذ می کند ولی گاه سطحی است که موقتا برطرف می شود و گاه عمقی است و روح و نفس انسان را به شکل خودش در می آورد.

اگر ما قائل باشیم که مجازات های الهی اثر تکوینی معاصی است و معتقد باشیم که گاه این معاصی تکوینا در نفس نفوذ می کند و نفس انسان را یک نفس دوزخی می کنند در نتیجه باید بگوییم که فرد تا ابد در دوزخ می ماند.

همان گونه که مثلا به افراد می گویند که از مواد مخدر استفاده نکنید و الا نابینا می شوید. اگر کسی از این عواقب با خبر باشد و عالما و عامدا به سراغ مواد مخدر رود و نابینا شود، این منافاتی با عدل و رحمانیت الهی ندارد. این در عالم تکوین از باب سبب و مسبّب است.

 


0 نظر

پاسخ

ارسال نظر